Mr. Richards worked in a shop which sold, cleaned and repaired hearing-aids.

آقای ریچارد در یک مغازه ی فروش مسعک های تمیز و تعمیر شده کار میکرد

One day an old gentle man entered and put one down in front of him without saying a word.

روزی یک آقایی وارد مغازه شد و یک سمعک جلوی او گاشت بدون این که حرفی بزند.

‘What’s the matter with it?’ Mr. Richards said.

آقای ریچار پرسید؟ مشکل آن چیست؟

The man didn’t answer.

مرد پاسخی نداد.

Of course, Mr. Richards thought that the man must be deaf and that his hearing-aid must be faulty,

که اینطور آقای ریچارد فکر کرد که آن مرد حتما ناشنواست و آن سمعک نیز خراب است.

 so, he said again, more loudly, ‘What’s wrong with your hearing -aid?’

پس او بلند تر گفت:ایراد سمعک شما چیست؟

The man didn’t answer him again.

مجدد آن مرد پاسخ نداد.

For the third time Mr. Richards shouted as loudly as he could.

برای بار سوم آقای ریچارد به بلند ترین حالت مممکن فریاد زد.

The man then took a pen and a piece of paper and wrote: ‘It isn’t necessary to shout when you are speaking to me.

مرد یک خودکار و یک تکه کاغذ برداشت و نوشت: نیازی نیست داد بزنی وقتی داری صحبت میکنی.

 My ears are as good as yours. This hearing-aid is my wife’s, not mine.

گوش های من به خوبی گوش های شماست. این سمعک برای همسر من است نه برای من.

 I’ve just had a throat operation. And my problem is not that I can’t hear, but that I can’t speak.

من به تازگی جراحی گلو داشتم و مشکل من این نیست که نمیتوانم بشنوم بلاکه این است که نمیتوانم صحبت کنم.

 

 

 

Repair

/rəˈper/

تعمیر کردن

The skin can often repair itself.

پوست اغلب می تواند خود را ترمیم کند.

Deaf

/ˈdef/

ناشنوا

The intense noise of the factory eventually caused him to become deaf.

 صدای شدید کارخانه سرانجام باعث شد که او ناشنوا شود.

 

hearing-aids

/ˈhɪrɪŋˈeɪd/

سمعک

Grandmother’s hearing is getting worse. She needs a new hearing aid.

شنوایی مادر بزرگ بدتر شده او به یک سمعک  جدید احتیاج دارد

 

Operation

/ˌɑːpəˈreɪʃn̩/

عمل جراحی

 I will have an operation on the recommendation of my doctor.

من عمل رو به توصیه دکتر انجام خواهم داد.

نشان دادن برابری صفات با کمک

as+ adjective +as

گاهی ما میخواهیم به این که دوفرد یا دو وسیله را باهم مقایسه کرده و بگوییم که درمورد مقایسه شده این دو مورد باهم برابرند در این صورت از ساختار بالا استفاده میشود.

مثال

.Ali is as tall as Hassan

در این جمله ما به صفت بلندی قد اشاره داشتم و قصد داشتیم بگویییم که علی و حسن بهم هم قد هستند

نمونه های زیر نیز بیانگر برابری صفات هستند.

My dress is as beautiful as my sister’s.

The new house is as big as the old one.

کاری از پریان علی عسگری

Steps to Understandingداستان : برگرفته شده از

آکادمی محمدرضا توسلی