taking the law into their own hands
شخصا کسی را مجازات کردن یا شخصا به حساب کسی رسیدن
become a law unto yourself
خود مختار بودن و آتش به اختار بودن
She was a law unto herself and did what she wanted to do.
او برای خودش یک پا قانون بود و کاری را که می خواست انجام می داد.
lay down the law
تعیین تکلیف کردن
bend the rule
carry the can
تقصیر را به عهده گرفتن
let someone off the hook
کسی را از مخمصه خلاص کردن
I wasn’t prepared to let him off the hook that easily.
من اصلا آماده کمک به او برای خلاص شدن از مخمصه نبودم
leave someone to their own devices
کسی را به حال خود گزاشتن
He seemed to be a responsible person, so I left him to his own devices.
او فردی مسئولیت پذیر به نظر می رسید، بنابراین او را به حال خودش رها کردم.
to be on receiving end
تحت تاثیر کارهای منفی کسی بودن یا مورد آزار و اذیت کسی قرار گرفتن
She found herself on the receiving end of racist abuse.
او متوجه شد که مورد آزار و سواستفاده قرار گرفته
to be at someone’s beck and call
غلام حلقه به گوش کسی بودن
get your own way
حرف خود را به کرسی نشاندن
کاری از: پریان علی عسگری
آکادمی زبان انگلیسی محمدرضا توسلی