Deserve = شایسته بودن / سزاوار بودن
🔹 She worked hard and deserves the promotion.
او سخت کار کرد و شایسته ترفیع است.
Privacy = حریم خصوصی
🔹 Celebrities often struggle to have privacy.
افراد مشهور اغلب برای داشتن حریم خصوصی مشکل دارند.
Conduct = رفتار / طرز عمل
🔹 His conduct during the meeting was very professional.
رفتار او در طول جلسه بسیار حرفهای بود.
Reveal = آشکار کردن / فاش کردن
🔹 The report revealed the company’s financial problems.
گزارش، مشکلات مالی شرکت را آشکار کرد.
Coverage = پوشش خبری
🔹 The news gave full coverage of the election.
اخبار پوشش کاملی از انتخابات ارائه داد.
Contrast with (something) = تفاوت داشتن با
🔹 Her cheerful mood contrasts with his sadness.
روحیه شاد او با ناراحتی او در تضاد است.
In the public eye = در دید عموم بودن
🔹 Famous people live their lives in the public eye.
افراد مشهور زندگی خود را در معرض دید عموم میگذرانند.
Findings = یافتهها / نتایج
🔹 The scientist shared her findings at the conference.
دانشمند یافتههایش را در کنفرانس ارائه کرد.
Expose = افشا کردن / برملا کردن
🔹 The article exposed corruption in the company.
مقاله فساد در شرکت را برملا کرد.
Tabloid = روزنامه زرد (اخبار شایعه و چهرهها)
🔹 The tabloids published stories about the actor’s private life.
روزنامههای زرد داستانهایی درباره زندگی خصوصی بازیگر منتشر کردند.
Pry into (something) = فضولی کردن در / سرک کشیدن در
🔹 Reporters often pry into the personal lives of stars.
خبرنگاران اغلب در زندگی شخصی ستارگان فضولی میکنند.
Allegedly = بهطور ادعایی / گفته میشود
🔹 He was allegedly involved in the scandal.
گفته میشود او در رسوایی دخیل بوده است.
Rehab = مرکز ترک اعتیاد / بازپروری
🔹 The singer entered rehab to overcome her addiction.
خواننده برای غلبه بر اعتیادش وارد مرکز ترک اعتیاد شد.
Rock = شوکه کردن / به لرزه انداختن
🔹 The scandal rocked the whole political party.
رسوایی کل حزب سیاسی را شوکه کرد.
Scandal = رسوایی
🔹 The scandal damaged the company’s reputation.
این رسوایی به شهرت شرکت آسیب زد.
Rumor = شایعه
🔹 There’s a rumor that they’re getting married.
شایعه شده که آنها ازدواج میکنند.
Custody = حضانت / سرپرستی قانونی
🔹 She won custody of her two children after the divorce.
او پس از طلاق، حضانت دو فرزندش را بهدست آورد.
Fellow = همکار / همگروه / همنوع
🔹 He helped his fellow students with their homework.
او به همکلاسیهایش در انجام تکالیف کمک کرد.
Rally to someone’s defense = به دفاع از کسی برخاستن
🔹 Her friends rallied to her defense after the false accusations.
دوستانش پس از اتهامات دروغین، به دفاع از او برخاستند.
Fortune = ثروت زیاد / دارایی هنگفت
🔹 He made a fortune from his business investments.
او از سرمایهگذاریهای تجاریاش ثروت زیادی بهدست آورد.
کاری از: پریان علی عسگری
آکادمی زبان انگلیسی محمدرضا توسلی




