Leave out

حذف کردن

For homework do exercise 8 but leave out number 10.

برای تکالیف تمرین 8 را انجام دهید اما شماره 10 را کنار بگذارید.


Cut out

بریدن و سوا کردن

She cut the pieces out from the dress material.

او قطعات را از مواد لباس جدا کرد.

 


Show out

به خارج ( اتاق یا خانه ) راهنمایی کردن

Let me show you out — it’s quite hard to find the exit from here.

بگذارید به شما نشان دهم – پیدا کردن خروجی از اینجا بسیار سخت است.


See out

بدرقه کردن یا همراهی کردن تا دم درب خروج

I’ll see you out


Let out

اجازه خروج دادن یا امکان خروج یافتن

The door will be locked but the receptionist will let you out.

در قفل خواهد شد اما مسئول پذیرش به شما اجازه خروج می دهد.


Lock out

بیرون در ماندن

Forgot my keys and was locked out Of my own house!

کلیدهایم را فراموش کردم و در خانه خودم قفل شدم!

 


Sorted out

مرتب کردن

I sorted out my room On Sunday.

من یکشنبه اتاقم را مرتب کردم.


 

Cleared out

خالی کردن و بیرون ریختن

I cleared out all my wardrobes before Nowruz.

تمام کمد لباس هایم را قبل از عید پاک کردم.


Worn-out

کهنه و مندرس

Please threw away all your worn-out shoes. Your closet is too full.

لطفا تمام کفش های فرسوده خود را دور بیندازید. کمد شما خیلی پر است.


 

Run-out

تمام شدن

I’d run out of furniture polish, so I couldn’t do any polishing, but I’ll do that next weekend

پولیش مبلمان تمام شده بود، بنابراین نمی توانستم پولیش را انجام دهم، اما آخر هفته آینده این کار را انجام خواهم داد

 


Spread out

پخش شدن یا پخش کردن

He spread out the photos on the table so everyone could see them

او عکس ها را روی میز پهن کرد تا همه بتوانند آنها را ببینند

 


Come out

آشکار شدن

The band has a new album coming out next month

گروه آلبوم جدیدی در ماه آینده منتشر خواهد کرد


Try out

امتحان کردن یا تست کردن چیزی یا کاری به منظور فهمیدن مفید یا خوب بودن آن

Would you like to try out the bike before deciding whether to buy it?

آیا می خواهید قبل از تصمیم گیری در مورد خرید دوچرخه، آن را امتحان کنید؟


Help out

(در انجام کاری) کمک کردن

My husband’s business is so busy at the moment that I’m helping out in the office

کار شوهرم در حال حاضر آنقدر شلوغ است که من در اداره کمک می کنم


Lose out

عقب افتادن یا ماندن نسبت به بقیه

I always feel I lost out because I never learnt a musical instrument as a child. Did not have an advantage that others had

همیشه احساس می‌کنم که از دست رفته‌ام، زیرا در کودکی هیچ ساز موسیقی یاد نگرفتم. مزیتی که دیگران داشتند نداشتند


Stressed out

نگران و مضطرب بودن

I feel totally stressed-out at work at the moment.

من در حال حاضر در محل کار کاملاً استرس دارم.


Burnout

خستگی مفرط ناشی از کار زیاد

I’ve been working so hard for so long, I feel like screaming. I think I’m suffering from burnout

خیلی وقته دارم سخت کار می کنم، دلم می خواد جیغ بزنم. فکر می کنم از فرسودگی شغلی رنج می برم

 

کاری از پریان علی عسگری

آکادمی زبان انگلیسی محمدرضا توسلی