come up against a brick wall

به دیوار بسته خوردن

 We seem to have come up against a brick wall in this research.

ما در انجام این تحقیق به دیوار بسته خوردیم

 


in dire straits

در موقعیت سخت بودن

 Everyone agrees that our soccer team is in dire straits.

همه قبول دارند که تیم فوتبال ما در وضعیت بدی قرار دارد.

feet of soccer player tread on soccer ball for kick-off in the stadium

dig myself into a hole

خود را به سختی انداختن

spending too much money always digs me into a hole
خرج کردن پول زیاد همیشه مرا به دردسر می اندازد

spread myself too thin

کار مختلف هم زمان انجام دادن

The company grew too fast and spread itself too thin across too many diverse activities .
شرکت کارهای مختلفی در زمینه های مختلفی هم زمان انجام داد و به سرعت پیشرفت کرد

to leave holding the baby

تنها بودن با مشکلات

 

The other Shareholders pulled out of the project and we were left holding the baby .
بقیه سهامداران از پروژه خارج شدند و ما تنها ماندیم با مشکلات

over a barrel

کسی را به سختی و مشکلات انداختن

She knows I need the job so she’s got me over a barrel in terms of what she pays me.

او می‌داند که من به این کار نیاز دارم، بنابراین او از نظر حقوقی که به من می‌دهد، من را به سختی وا میدارد


stumbling block

مانع

Several major stumbling blocks should be resolved .
چندین مانع اصلی باید حل شود.

clutching at straws

خود را به در و دیوار زدن

 I knew that trying the alternative medicine was just clutching at straws.

من میدانستم امتحان کردن دارو جدید یک تلاش برای پیدا کردن راه حلی برای بیماری بود


draw a blank

نا موفق بودن

 

 All my investigations have drawn a blank up until now .

تمام تحقیقات من تا به حال ناموفق بوده است


face the music

با عواقب منفی کاری کنار آمدن

If she wasn’t honest , then she’ll just have to face the music.
او روراست نبود پس باید با عاقب آن روبه رو شود

a fact of life

حقیقت اجتناب ناپذیر و یا حقیقت تلخه

low salary for teachers is a fact of life

حقوق کم برای معلمین یک حقیقت اجتناب ناپدیر است


easier said than done

گفتنش آسان تر از انجام دادنش است

why don’t you ask Jake to pay?
Oh, that’s easer said than done
چرا از جک نمیخواهی که هزینه را پرداخت کند؟
اوه این کار گفتنش ساده تر از انجام دادنش میباشد

کاری از: پریان علی عسگری 

آکادمی زبان انگلیسی مححمدرضا