jump to conclusionتصمیم گیری عجولانه کردن

: It’s easy to jump to conclusions without knowing the full story.

: بدون دانستن داستان کامل، نتیجه‌گیری عجولانه کردن آسان است.

 

 

interpretedتفسیر کردن

: Her smile was interpreted as a sign of happiness.

: لبخند او به عنوان نشانه‌ای از شادی تفسیر شد.

 

 

gestureحرکت بدن

: He made a kind gesture by helping her carry her bags.

: او با کمک به او برای حمل کیسه‌هایش، یک حرکت مهربانانه انجام داد.

 

 

eye contactارتباط چشمی

: Making eye contact during conversations shows confidence.

: برقرار کردن تماس چشمی در حین گفتگوها نشان‌دهنده اعتماد به نفس است.

 

not necessarilyنه لزوما

: Success does not necessarily mean being wealthy.

: موفقیت لزوماً به معنی ثروتمند بودن نیست.

 

 

observeمشاهده کردن

: Children learn a lot by observing their surroundings.

: کودکان با مشاهده اطرافشان چیزهای زیادی یاد می‌گیرند.

 

combinationترکیب

: The combination of chocolate and mint is delicious.

: ترکیب شکلات و نعناع خوشمزه است.

 

.sweatعرق کردن

: I started to sweat after running up the hill.

: بعد از بالا رفتن از تپه شروع به عرق کردن کردم.

 

go redقرمز شدن

: She tends to go red when she is embarrassed.

: او وقتی خجالت می‌کشد، تمایل دارد که قرمز شود.

 

 

constantlyبه صورت مداوم

: He is constantly looking for ways to improve his skills.

: او به طور مداوم به دنبال روش‌هایی برای بهبود مهارت‌های خود است.

 

make generalizations about sth نتیجه کلی گرفتن 

: It’s important not to make generalizations about people based on a single experience.

: مهم است که بر اساس یک تجربه، درباره افراد نتیجه‌گیری‌های کلی نکنیم.

 

angerخشم یا عصبانیت 

: His anger was evident when he heard the unfair news.

: خشم او وقتی که خبر ناعادلانه را شنید، مشهود بود.

 

defenseدفاع 

: She gave a strong defense of her actions during the meeting.

: او در طول جلسه دفاع قوی از کارهای خود کرد.

 

 

signal نشانه 

: A raised hand can signal that someone wants to speak.

: بالا بردن دست می‌تواند نشان‌دهنده این باشد که کسی می‌خواهد صحبت کند.

 

 

displayنمایش دادن 

: The museum will display new artworks next month.

: موزه در ماه آینده آثار هنری جدیدی را نمایش خواهد داد.

 

 

flirt with sbگفت و گو ( برای جذب کسی)

: He tends to flirt with his coworkers during office parties.

: او تمایل دارد در مهمانی‌های اداری با همکارانش گپ و گفت کند.

 

کاری از: پریان علی عسگری 

آکادمی زبان انگلیسی محمدرضا توسلی