English Collocation in use
Unit 22
Eating and drinking
junk food
این واژه به معنای غذاهای ناسالم از قبیل فست فود هستش
مثال:
It’s not really good to have far too much gunk food especially for children.
خوردن میزان زیادی از غذاهای ناسالم مخصوصا برای کودکان مناسب نیست.
Nourishing meals
/ˈnɜːrɪʃɪŋ/
وعده غذایی سالم
مثال:
My mother always prepares nourishing meals for all of us.
مادرم برای همه ما وعده غذایی سالم تهیه میکند.
fresh produce
محصولات کشاورزی تازه
Villagers are so lucky because they always have fresh produce.
روستاییان بسیار خوش شانس هستند چون همیشه از محصولات کشاورزی تازه تغذیه میکنند.
organic food
غذاهای ارگانیک
مثال
If you always nourish organic food for each meal, you will be always healthy.
اگر همیشه از غذاهای ارگانیک تغذیه کنی همیشه سالم خواهی ماند.
ready meals
غذا های آماده یا حداکثر برای قبل از مصرف نیاز به گرما دارند.
Some clerks often have ready meals because they don’t have enough time for cooking.
بعضی کارمندان اغلب غذاهای آماده میل میکنند زیرا زمان کافی برای آشپزی ندارند.
food additives
افزودنی های غذایی
Food additives can change foods’ appearance and taste.
افزودنی های غذایی میتوانند ظاهر و مزه غذاها را تغییر دهند.
processed food
غذا های فراوری شده
I always try to avoid eating processed food because they are harmful for our health.
من همیشه از خوردن غذاهای فراوری شده جلوگیری میکنم چون برای سلامتی ما مضر هستند.
perishable food
/ˈperɪʃəbl̩/
این کلمه برای غذا هایی که زود فاسد میشوند استفاده میشود.
If you put perishable food outside the fridge it will be useless.
اگر غذاهایی که زود فاسد میشوند را بیرون یخچال بگذاری بی استفاده خواهند شد.
food poisoning
مسمومیت غذایی
Don’t eat expired food because you’ll get food poisoning.
غذای تاریخ مصرف گذشته نخورید زیرا دچار مسمومیت غذایی خواهید شد.
light meal
وعده غذایی سبک
It’s good to have light meal for your dinner.
خوبه که وعده غذایی سبکی برای شام میل کنی.
refreshing drink
نوشیدنی سرحال آور
Whenever I go hiking, I take some refreshing drink with me.
هروقت به کوهنوردی میروم با خودم چندین نوشیدنی سرحال آور میبرم.
dying of hunger
این اصطلاح عملا معادل از گرسنگی مردن هست که ما نیز در محاوره از آن استفاده میکنیم.
I’m dying of hunger, just take me to a restaurant.
من دارم از گرسنگی میمیرم فقط من را به رستوران ببر.
decent meal
وعده غذایی پر و پیمون
It’s not good to have a decent meal after doing a lot of physical exercises.
بعد از کلی تمرینات فیزیکی خوردن یک وعده ی غذایی پر و پیمون کار درستی نیست.
healthy appetite
خوش اشتها
Teenagers specially boys have healthy appetite because they are in the growth age.
نوجوانان به خصوص پسران خوش اشتها هستند زیرا در سن رشداند.
hearty breakfast
صبحانه مفصل
Do you have hearty breakfast before going to work?
آیا پیش از آن که سرکار بروی صبحانه مفصل میخوری؟
soft drink
نوشیدنی غیر الکلی
Would you like to have a soft drink? No, I prefer alcoholic one.
آیا نوشیدنی غیر الکلی میل دارید؟ خیر من نوشیدنی الکلی را ترجیح میدهم.
spoil appetite
به معنای کور کردن اشتها مخصوصا با چیز هایی بی ارزش میباشد.
Don’t spoil your appetite with cake dinner will be ready in 2 minutes.
خودت رو با کیک سیر نکن شام دقیقه دیگه آماده ست.
set menu
منو غذایی که در آن تعداد کمی غذا با قیمت مشابه پیشنهاد شده است.
.Look at the set menu it’s reasonably priced
به منو نگاه کن بسیار مرقون بصرفه میباشد.
substantial meal
وعده غذایی بزرگ و کامل
I always have substantial meal for lunch and light meal for dinner.
من همیشه وعده غذایی کامل برای ناهار و وعده غذایی سبک برای شام میخورم.
slap-up meal
غذای پرحجم
If you want to have a slap of meal, I know many restaurants.
اگر دوست داری یک وعده غذایی پر حجم داشته باشی من رستوران های زیادی میشناسم.
gourmet meal
/ˈɡʊrˌme/
غذای با کیفیت
If you want to have gourmet meal you should spend a lot of money.
اگر میخواهی غذای با کیفیت بخوری باید پول زیادی خرج کنی.
Home-cooked
She would always rather have a home-cooked meal than go to a restaurant.
او همیشه غذای خانگی را به رستوران رفتن ترجیح میدهد.
کاری از: پریان علی عسگری
برگرفته شده از کتاب Collocation in Use
آکادمی زبان محمدرضا توسلی