Harry was a driving examiner who had to test people who wanted to get a driving-license.
هری یک ازمون گیرنده ی رانندگی بود. او از کسانی که میخواستند گواهی نامه بگیرند امتحان میگرفت.
One day he came out of his office as usual and saw a car at the side of the road, with a young man in it.
یک روز مثل همیشه از دفترش بیرون آمد و یک ماشین در کنار جاده به همراه مرد جوان دید.
He got in to the car beside the driver and told him to check the lights, then brakes and then all the other usual things.
او سوار ماشین شد کنار راننده نشست و از او خواست ابتدا چراغ ها را امتحان کند و بعد ترمز و سس دیگر چیز های معمول را امتحان کند.
The driver performed everything promptly and faultlessly, without saying a word.
راننده همه چیز را بدون معطلی و ایراد انجام داد و کلمه ای سخن نگفت.
Then Harry told him to start his engine and drive forward.
هری به او گفت: موتور را روشن کن و به جلو بران.
On the way, the driver said to Harry politely, ‘Could you please tell me why we are doing these things? I was passing through this town and only stopped to look at my map.’
در مسیر راننده به خیلی مودبانه به هری گفت:میشود به من بگویی چرا این کار را انجام می دهیم؟
من داشتم از اینجا عبور میکردم و فقط ایستادم تا نگاهی به نقشه ام بیاندازم.
Examiner آزمونگر
the examiner passed him on his written test but failed him on his oral test
ممتحن در امتحان کتبی به او نمره ی قبولی داد ولی در امتحان شفاهی او را رد کرد.
License
/ˈlaɪsəns/
گواهی نامه
You need a special driver’s license to operate a truck like that.
برای داشتن چنین کامیونی، شما به گواهی نامه خاصی نیاز دارید.
گواهینامه
Brake /ˈbreɪk/
He couldn’t brake the heavy truck quickly enough to avoid hitting the car.
او نمی توانست کامیون سنگین را به سرعت متوقف کند تا از برخورد با اتومبیل خودداری کند
کاربردهای across در زبان انگلیسی
کاربرد این کلمه در زبان انگلیسی برای حرکت از سمتی به سمت دیگر میباشد.
به مثال های زیر دقت کنید:
It took him a few minutes to swim across the river.
استفاده ازacross در این جمله نمایانگر آن است که فرد از یک سمت رودخانه به سمت دیگر آن رفته است.
کاربردهای through در زبان انگلیسی
این کلمه به از میان جایی گذشتن اشاره دارد
به مثال زیر توجه کنید:
On our way to his hometown, we drove through many villages.
سر راهمان به زادگاهش از میان دهکده های زیادی عبور کردیم
کاربردهای over
کاربرد این کلمه نیز برای رفتن از نقطه ای به نقطه ی دیگر است با این تفاوت که سطح آن بالاتر از سطح زمین باشدو حتی اگر جسم یا فرد ثابت باشدو جایگاهش بالاتر از سطح زمین باشد این کلمه مناسب ترین کلمه است. به طور معمول حرکاتی مانند هواپیما که نقطه شروع پایین تر و نقطه وسط دربالا ترین سطح است با این کلمه بیان میشود.
به مثال زیر توجه کنید
The air plane flies over many cities.
هواپیمای هوایی بر فراز بسیاری از شهرها پرواز می کند
کاری از: پریان علی عسگری
داستان: برگرفته از Steps to understanding
آکادمی زبان محمدرضا توسلی