give someone/sth your all

تمام تلاش خود را کردن برای کسی یا چیزی

 

The coach expects every player to give their all in every game.

مربی از هر بازیکنی انتظار دارد در هر بازی تمام تلاش خود را به خرج دهد.


go all out

تمام تلاش خود را کردن

 

The team went all out for the win .
تیم تمام تلاش خود را برای برد انجام داد.

go out of your way to do sth

تلاش بسیار برای انجام کاری( بیش از اندازه معقول)

 

She went out of her way to make me feel welcome.

او تمام تلاش خود را کرد تا به من احساس خوش آمد گویی بدهد


pull your weigh

نقش خود را ایفا کردن

If Sarah pulled her weight, we would easily have been able to complete the project on time

اگر سارا نقش خودرا ایفا میکرد ، به راحتی می توانستیم پروژه را به موقع به پایان برسانیم

 


by hook or by crook

، هرجوری شده

 The police are going to get these guys, by hook or by crook.

پلیس قرار است این افراد را با قلاب یا کلاهبردار دستگیر کند.


pull your finger out

تکانی به خود دادن

 You could easily finish your essay if you just sit down and pull your finger out!

اگر بنشینید و تکانی به خود دهید می‌توانید به راحتی مقاله خود را تمام کنید!


at a push

زورکی

We can fit five people in the car, six at a push.

می‌توانیم پنج نفر را در ماشین جا بدهیم، شش نفر رو البته زورکی


have a bash

امتحان کردن چیز جدید

I’ve never been skiing before, but I’m prepared to have a bash (at it).

من قبلا اسکی انجام ندادم وی برای امتحان کردنش آماده ام


child’s play / piece of cake / a doddle /as easy as a pie

بسیار راحت

For Judy, getting a pilot’s license was easy as pie.

برای جودی گرفتن گواهینامه خلبانی بسیار ساده بود


heavy-going

سخت بودن ( طوری که باعث دیر پیشرفتن میشود)

I liked the film but the book was rather heavy going

من فیلم را دوست داشتم اما کتاب نسبتاً سنگین بود

 

 

کاری از: پریان علی عسگری 

آکادمی زبان انگلیسی محمدرضا توسلی