give someone/sth your all
تمام تلاش خود را کردن برای کسی یا چیزی
The coach expects every player to give their all in every game.
مربی از هر بازیکنی انتظار دارد در هر بازی تمام تلاش خود را به خرج دهد.
go all out
تمام تلاش خود را کردن
go out of your way to do sth
تلاش بسیار برای انجام کاری( بیش از اندازه معقول)
She went out of her way to make me feel welcome.
او تمام تلاش خود را کرد تا به من احساس خوش آمد گویی بدهد
pull your weigh
نقش خود را ایفا کردن
If Sarah pulled her weight, we would easily have been able to complete the project on time
اگر سارا نقش خودرا ایفا میکرد ، به راحتی می توانستیم پروژه را به موقع به پایان برسانیم
by hook or by crook
، هرجوری شده
The police are going to get these guys, by hook or by crook.
پلیس قرار است این افراد را با قلاب یا کلاهبردار دستگیر کند.
pull your finger out
تکانی به خود دادن
You could easily finish your essay if you just sit down and pull your finger out!
اگر بنشینید و تکانی به خود دهید میتوانید به راحتی مقاله خود را تمام کنید!
at a push
زورکی
We can fit five people in the car, six at a push.
میتوانیم پنج نفر را در ماشین جا بدهیم، شش نفر رو البته زورکی
have a bash
امتحان کردن چیز جدید
I’ve never been skiing before, but I’m prepared to have a bash (at it).
من قبلا اسکی انجام ندادم وی برای امتحان کردنش آماده ام
child’s play / piece of cake / a doddle /as easy as a pie
بسیار راحت
For Judy, getting a pilot’s license was easy as pie.
برای جودی گرفتن گواهینامه خلبانی بسیار ساده بود
heavy-going
سخت بودن ( طوری که باعث دیر پیشرفتن میشود)
I liked the film but the book was rather heavy going
من فیلم را دوست داشتم اما کتاب نسبتاً سنگین بود