Tendency تمایل داشتن 
Many families have a tendency to gather together during holidays.
خانواده‌ها تمایل دارند در تعطیلات دور هم جمع شوند.

 

However اما . اگرچه 
She is busy with her children; however, she always finds time to listen.
او درگیر امور فرزندانش است، اما همیشه وقت دارد که گوش دهد.

 

It’s hard to say the case گفتنش سخته
It’s hard to say the case when the parents argue about their child’s future.
سخت است بگوییم چه درست است وقتی والدین در مورد آینده فرزندشان بحث می‌کنند.

 

Pass away فوت کردن 
Grandfather passed away peacefully last night.
پدر بزرگ شب گذشته به آرامی فوت کرد.

Widower بیوه ( مرد) 
My uncle is a widower after his wife passed away.
عمویم پس از فوت همسرش بیوه شد.

 

Bring sb up تربیت کردن 
They brought up their children with lots of love and patience.
آن‌ها فرزندانشان را با عشق و صبر تربیت کردند.

Stepmother  نامادری  
Her stepmother is very kind and caring.
نامادری او بسیار مهربان و مراقب است.

 

Presence حضور  
The presence of all family members made the gathering joyful.
حضور تمام اعضای خانواده باعث شد مهمانی شاد باشد.

 

Alike مشابه یا شبیه بودن 
The siblings look alike, especially their eyes.
خواهر و برادر شبیه هم هستند، به‌خصوص چشم‌هایشان.

Pick sth up یاد گرفتن یک مهارت بدون کلاس رفتن 

She managed to pick up a new skill quickly to help her children with their homework.
او توانست به سرعت یک مهارت جدید را یاد بگیرد تا به فرزندانش در انجام تکالیفشان کمک کند.

 

Personally شخصاً 
Personally, I think family support is very important.
شخصاً فکر می‌کنم حمایت خانواده بسیار مهم است.

 

Teens نوجوانان 
Teens often invite friends over to family gatherings.
نوجوانان اغلب دوستانشان را به مهمانی‌های خانوادگی می‌آورند.

Characteristic ویژگی‌
Patience is a characteristic many parents should have.
صبر ویژگی‌ای است که بسیاری از والدین باید آن را داشته باشند.

 

Criticism انتقاد 
Constructive criticism helps a family grow stronger.
انتقاد سازنده به خانواده کمک می‌کند قوی‌تر شوند.

 

Apparentمشخص
It was apparent that they loved each other very much.
مشخص بود که آن‌ها خیلی دوست‌داشتنی هستند.

 

Sibling خوهر برادر 
My siblings and I used to play together all the time.
برادر و خواهرم و من همیشه با هم بازی می‌کردیم.

 

Remind sb of به یاد انداختن 
Your smile reminds me of my grandmother.
لبخندت من را به یاد مادربزرگم می‌اندازد.

کاری از: پریان علی عسگری

آکادمی زبان انگلیسی محد رضا توسلی