sight

حس بینایی

 

Look carefully and you can see the bridge over the river.

با دقت نگاه کنید و می توانید پل روی رودخانه را ببینید.

I often watch the birds from the bridge.

من اغلب پرندگان را از روی پل تماشا می کنم.

 

look به معنای نگاه کردن با دقت

و

see

به معنای متوجه شدن یا دیدن با چشمان خود

watch

به معنای تماشا کردن برای مدت زمانی میباشد


hearing

حس شنوایی

 

I can hear something outside.

من می توانم چیزی را از بیرون بشنوم.
I listened to the news this morning.

امروز صبح به اخبار گوش دادم.
Jason sounded angry this morning

جیسون امروز صبح عصبانی بود

hear

به معنای شنیدن چیزی به صورت ناخودآگاه و

listen به معنای گوش کردن به دقت

sound

به معنای به نظر رسیدن میباشد


smell

حس بویایی

I can smell something strange.

بوی عجیبی را حس می کنم.


taste

حس چشایی

 

the cake really tastes of coffee

کیک واقعا طعم قهوه دارد

 

he tasted the cheese

پنیر را چشید


touch

حس لامسه

 

when I touched the wall it felt a bit wet

وقتی دیوار را لمس کردم کمی خیس بود

 

Press the button and wait.

دکمه را فشار دهید و منتظر بمانید.

 

touch

به معنای لمس کردن

feel

به معنای احساس کردن

press

به معنای فشار دادن

میباشد

 

 

در ادامه روش های استفاده از این افعال مناسب هر حس را در جمله میبینیم 

 

verb + adjective

I thought Sarah looked sad.

فکر کردم سارا غمگین به نظر می رسد.

This soup smells horrible.

این سوپ بوی وحشتناکی دارد.


verb+ like+ noun

Simon looks like his brother.

سیمون شبیه برادرش است.

Nectarines taste like peaches.

شلیل طعمی شبیه هلو دارد.


verb+ as If /as though + clause

 

here are lots of dark clouds. It looks as if it’s going to rain.

اینجا تعداد زیادی ابر سیاه وجود دارد. انگار قراره بارون بباره

 


sense of nouns : look , sound and taste

 

I liked the look of the cottage.

از ظاهر کلبه خوشم آمد.
I love the sound of birds singing.

من صدای آواز پرندگان را دوست دارم.
I don’t like the taste of garlic.

طعم سیر را دوست ندارم.

 

 

کاری از: پریان علی عسگری 

آکادمی زبان انگلیسی محمدرضا توسلی