it makes my mouth water

دهانم را آب می اندازد

The smell of that bacon cooking is making my mouth water.

بوی بیکن در حال پخت آب دهان من را راه می اندازد


To have a sweet tooth

علاقه به شیرینی جات

I have a sweet tooth – I can’t say no to cookies.
من به شیرینی جات علاقه زیادی دارم و اصلا نمیتوانم به آن نه بگویم

whet your appetite

برانگیختن اشتها یا اشتیاق کسی

These small dishes are intended to whet your appetite for the meal to come.
این ظروف کوچک برای تحریک اشتهای شما برای وعده غذایی بعدی در نظر گرفته شده است.

the icing on the cake

نور علی نور

I love my job and getting public recognition is merely the icing on the cake .
من عاشق کارم هستم و به رسمیت شناختن عمومی صرفاً نور علی نور است .

you can’t have your cake and eat it
هم خدا رو میخواد هم خرما رو
You can’t have your cake and eat it – if you want  more local services, you can’t expect to pay less tax.
نمیتونی هم خدارو داشته باشی هم خرما رو اگر بخواهی از امکانات محلی بیشتری بهره مند شوی نمیتوانی توقع داشته باشی کمتر پول پرداخت کنی

to leave a sour taste in your mouth
خاطره ناخوشایند

That unpleasant trip , leave a sour taste in my mouth.

واقعا مسافرت بدی بود و خاطره بدی را برجای گراشت


to have egg on your face

سکه یه پول شدن
You’ll have egg on your face if you burn the chocolate cake
اگر کیک شکلاتی را بسوزانید آبرو شما خواهد رفت

to be the best thing since sliced bread
عالی
He thinks wireless Internet access is the greatest thing since sliced bread.
او فکر می‌کند دسترسی به اینترنت بی‌سیم بهترین میباشد

bear fruit

نتیجه دادن

Eventually her efforts bore fruit and she got the job she wanted .
 تلاش های او نتیجه داد و شغلی که میخواست را بدست آورد

flavor of the mouth

معروف

Hats were very much flavor of the month

کلاه ها یک زمانی خیلی مطرح بودند


to be passed your sell by date

فرصت از داده / تاریخ مصرف گذشته

There’s plenty of time to have a baby. I’m not past my sell-by data yet.
من زمان کافی برای بچه دار شدن دارم هنوز از من نگذشته

 

 

کاری از: پریان علی عسگری 

آکادمی زبان انگلیسی محمدرضا توسلی