کلمه | ترجمه فارسی | جمله (انگلیسی، در زمینه طبیعت یا سفر) | ترجمه جمله به فارسی |
---|---|---|---|
stunning | خیرهکننده، بسیار زیبا | The mountain view at sunrise was absolutely stunning. | منظره کوه در طلوع آفتاب واقعاً خیرهکننده بود.
|
thriving | پررونق، شکوفا | The small rural town has become a thriving center for eco-tourism. | آن شهرک روستایی کوچک به مرکزی پررونق برای گردشگری بومگردی تبدیل شده است. |
vibrant | پرانرژی، پرجنبوجوش | The local market was vibrant with colors and music. | بازار محلی پر از رنگ و موسیقی بود و حالوهوایی زنده داشت.
|
delight | لذت، خوشی | Walking through the forest was a true delight. | قدمزدن در جنگل واقعاً لذتبخش بود. |
remarkably | بهطرز شگفتانگیزی | The village is remarkably well-preserved despite its age. | آن روستا با وجود قدمتش بهطرز شگفتانگیزی سالم باقی مانده است. |
diverse | متنوع | The region has a diverse landscape, from hills to rivers. | آن منطقه دارای مناظری متنوع از تپهها تا رودخانههاست.
|
undergo | متحمل شدن، تجربه کردن | The old house is undergoing restoration to become a guesthouse. | خانه قدیمی در حال بازسازی برای تبدیلشدن به مهمانسراست
|
restoration | بازسازی | The castle is under restoration to preserve its historical value. | قلعه در حال بازسازی است تا ارزش تاریخیاش حفظ شود. |
unwind | استراحت کردن، آرام گرفتن | It’s the perfect place to unwind after a busy week. | اینجا بهترین جا برای استراحت بعد از یک هفته شلوغ است. |
resort | اقامتگاه، مرکز تفریحی | They stayed at a small eco-friendly resort in the mountains. | آنها در یک اقامتگاه کوچک و دوستدار محیط زیست در کوهستان اقامت کردند. |
laze around / wander around | پرسهزدن / لم دادن بیهدف | We just lazed around by the lake all afternoon. | کل بعدازظهر کنار دریاچه دراز کشیده بودیم و استراحت میکردیم.
|
retain | حفظ کردن | The village has retained its traditional charm. | آن روستا جذابیت سنتی خود را حفظ کرده است. |
charm | جذابیت | The charm of this small fishing village is unforgettable. | جذابیت این دهکده ماهیگیری کوچک فراموشنشدنی است.
|
off the beaten track | دور از مسیرهای شلوغ / بکر | We found a cozy cabin off the beaten track. | ما یک کلبه دنج دور از مسیرهای شلوغ پیدا کردیم. |
unique | منحصربهفرد | The village has a unique culture and dialect. | آن روستا فرهنگ و گویشی منحصربهفرد دارد. |
adventurous | ماجراجویانه | If you’re feeling adventurous, try hiking through the jungle. | اگر احساس ماجراجویی داری، پیادهروی در دل جنگل را امتحان کن. |
get away from it all | از همه چیز فرار کردن (استراحت کامل) | People go there to get away from it all and relax. | مردم به آنجا میروند تا از همه چیز دور شوند و آرامش بگیرند. |
unspoiled | دستنخورده، طبیعی | The beach remains unspoiled and quiet, perfect for a peaceful retreat. | ساحل همچنان دستنخورده و آرام باقی مانده است و برای یک استراحت آرام عالی است. |