kid بچه 

: The kid played happily in the park.

: بچه در پارک به شادی بازی کرد.

 

 

 

to have a clue اطلاعاتی از چیزی داشتن 

: I don’t have a clue about how to fix this problem.

: من هیچ ایده‌ای در مورد نحوه حل این مشکل ندارم.

 

fancy doing sth دوست داشتن انجام کاری 

: Do you fancy watching  a movie tonight?

: آیا دوست داری امشب یک فیلم ببینی؟

 

I’m not bothered  از چیزی ناراحت یا اذیت نبودن 

: I’m not bothered by what they say.

: من ناراحت آنچه آنها می‌گویند نیستم.

 

 

give sb a hand کمک کردن 

: Can you give me a hand with this box?

: می‌توانی در حمل این جعبه به من کمک کنی؟

 

 

yeah اره یا بله 

: Yeah, I would love to join the party!

: آره، من دوست دارم به مهمانی بروم!

 

 

 

hang on صبرکردن 

: Hang on a minute; I will check my schedule.

: یک دقیقه صبر کن؛ من برنامه‌ام را بررسی می‌کنم.

 

 

loads of sth تعداد زیاد 

: There are loads of books in the library.

: در کتابخانه تعداد زیادی کتاب وجود دارد.

 

 

what’s up with sb چه مشکلی پیش آمده برای کسی 

: What’s up with John? He seems upset.

: چه خبر با جان؟ او به نظر ناراحت می‌رسد.

 

 

 

a bit of a/an کمی یا مقدار کمی  

: She is a bit of a perfectionist.

: او کمی ایده آل گراست .

 

fed up رنجیده یا کسل 

: I’m fed up with all the noise in the city.

: از تمام سر و صداهای شهر خسته ام.

 

 

کاری از: پریان علی عسگری 

کادمی زبان انگلیسی محمدرضا توسلی