Crawl (نوزاد روی زمین خزیدن):
The baby started to crawl across the soft carpet.
(نوزاد شروع به خزیدن روی فرش نرم کرد.)
Kneel down (زانو زدن):
She decided to kneel down to tie her shoelaces.
(او تصمیم گرفت زانو بزند تا بند کفشهایش را ببندد.)
Spilt (ریختن):
He accidentally spilt his drink all over the table.
(او بهطور تصادفی نوشیدنیاش را روی میز ریخت.)
Dive into (غوطهور شدن در):
They were excited to dive into the refreshing pool on a hot day.
(آنها از اینکه روز گرم را در استخر تازه غوطهور شوند، هیجانزده بودند.)
Sweep (جاروبکردن):
It’s time to sweep the floor and clean up the mess.
(وقت آن است که کف را جارو کنیم و به هم ریختگی را تمیز کنیم.)
Shrugging (کتفهایش را بالا انداختن):
She looked at me, shrugging her shoulders as if to say she didn’t know.
(او به من نگاه کرد، شانه هایش را بالا انداخت تا نشان دهد که نمیداند.)
Put on make up (آرایش کردن):
Every morning, she takes her time to put on make up before heading to work.
(او هر صبح وقتش را صرف آرایش کردن قبل از رفتن به کار میکند.)
Lean against the wall (به دیوار تکیه دادن):
He chose to lean against the wall while waiting for his friends.
(او تصمیم گرفت به دیوار تکیه دهد در حالی که منتظر دوستانش بود.)
Drag sth (کشیدن چیزی):
She had to drag her suitcase across the uneven pavement.
(او مجبور بود چمدانش را بر روی پیادهرو ناهموار بکشد.)
Tear in half (به دو نیم تقسیم کردن):
He was so frustrated that he tore the letter in half.
(او آنقدر ناامید بود که نامه را به دو نیم تقسیم کرد.)
Plug in (وصل کردن یا به برق زدن ):
Don’t forget to plug in your phone charger before you go to bed.
(فراموش نکنید قبل از خواب شارژر تلفن خود را وصل کنید.)
Comb hair (موها را شانه کردن):
She always makes sure to comb her hair before leaving the house.
(او همیشه مطمئن میشود که قبل از ترک خانه موهایش را شانه کند.)
Fold sth (تا کردن چیزی):
After washing the clothes, I need to fold them neatly.
(بعد از شستن لباسها، باید آنها را بهخوبی تا کنم.)
Beg for money (گدایی کردن):
He felt ashamed to beg for money on the busy street corner.
(او احساس شرمندگی کرد که در گوشه خیابان شلوغ گدایی کند.)
Sew on button (دوختن دکمه):
She decided to sew on the button that had fallen off her shirt.
(او تصمیم گرفت دکمهای را که از پیراهنش افتاده بود، دوخت کند.)
Nod your head (سرت را تکان دادن):
If you agree with me, just nod your head.
(اگر با من موافق هستی، فقط سرت را تکان بده.)