you couldn’t have fooled me
من که باورم نمیشه
Really, I’m very happy.” “You could have fooled me.”
واقعا … من خیلی خوشحالم … اصلا باورم نمیشه
there is no accounting for tastes
هر کسی سلیقه ای داره
“I love working at weekends.” “Well, there’s no accounting for tastes !”
من کارکردن در آخر هفته را دوستدارم هر کسی سلیقه ای دارد
if all else fails
در بدترین حالت
one thing just led to another
پشت سر هم رخ دادن وقایع
I agreed to help him paint the house, and one thing led to another until I ended up helping him fix his kitchen .
من موافقت کردم که به او کمک کنم تا خانه را رنگ کند، و یک چیز به چیز دیگری منجر شد تا اینکه در نهایت به او کمک کردم آشپزخانه اش را درست کند.
I will never live it down
هیچ وقت فراموش نکردن یک کار اشتباه
You’ll live it down someday.
یک روز این موضوع را فراموش میکنی.
strike while iron is hot
تا تنور داغه
He doesn’t often make such offers- I’d strike while the iron is hot if I were you.
او اغلب چنین پیشنهاداتی نمی دهد – اگر من جای شما بودم، تا تنور داغ بود نان مچسبوندم
one way or another
به هر طریقی شده، هر جور که شده
کاری از: پریان علی عسگری
آکادمی زبان انگلیسی محمدرضا توسلی