Word Farsi Sentence (English) Sentence (Farsi)
outskirts حومه / اطراف They live on the outskirts of a quiet farming village. آن‌ها در حومه یک روستای کشاورزی آرام زندگی می‌کنند.
shallow کم‌عمق The cattle drank from the shallow pond near the barn. گاوها از برکه کم‌عمق نزدیک طویله آب می‌نوشیدند.
stream جویبار A small stream runs through the center of the village. یک جویبار کوچک از مرکز روستا عبور می‌کند.
beyond فراتر از / آن‌سوی The wheat fields stretch far beyond the hills. مزارع گندم تا آن‌سوی تپه‌ها ادامه دارند.
meadow چمنزار

 

The sheep were grazing peacefully in the meadow. گوسفندها در چمنزار به آرامی در حال چرا بودند.
spot نقطه / مکان This is a good spot to rest after working in the field. این نقطه خوبی برای استراحت بعد از کار در مزرعه است.
infrequent کم‌تعداد / نادر Buses to the village are infrequent. اتوبوس‌ها به روستا کم و نادر هستند.
occasionally گاهی اوقات Farmers occasionally visit the local town for supplies. کشاورزان گاهی اوقات برای تهیه لوازم به شهر نزدیک می‌روند.
isolated منزوی / دورافتاده

The village is quite isolated during the winter months. روستا در ماه‌های زمستان کاملاً منزوی است.
nevertheless با این حال The road is rough, nevertheless they visit the farm every week. جاده ناهموار است، با این حال هر هفته به مزرعه سر می‌زنند.
swap مبادله کردن

Villagers often swap vegetables with their neighbors. روستاییان اغلب سبزیجات را با همسایگان مبادله می‌کنند.
rural روستایی Rural life is slower but more peaceful. زندگی روستایی کندتر اما آرام‌تر است.
arable قابل کشت / زراعی Only part of the land here is arable. فقط بخشی از این زمین قابل کشت است.
keep نگهداری کردن They keep chickens, goats, and a few cows. آن‌ها مرغ، بز و چند گاو نگهداری می‌کنند.
herd گله / رمه

 

He takes his herd to the hills every morning. او هر صبح گله‌اش را به تپه‌ها می‌برد.
diary دفتر خاطرات She keeps a diary about rural life and farming. او دفتر خاطراتی درباره زندگی روستایی و کشاورزی دارد.
combination ترکیب A good crop depends on the right combination of soil and weather. برداشت خوب به ترکیب مناسبی از خاک و آب‌وهوا بستگی دارد.
crop محصول کشاورزی This year’s corn crop was excellent. محصول ذرت امسال عالی بود.
cereal غلات Farmers grow various cereals like wheat and barley. کشاورزان غلات مختلفی مثل گندم و جو می‌کارند.
increasingly به طور فزاینده Young people are increasingly returning to rural areas. جوانان به طور فزاینده‌ای به مناطق روستایی بازمی‌گردند.
laborer کارگر (مزرعه)

Many rural laborers work from sunrise to sunset. بسیاری از کارگران روستایی از طلوع تا غروب آفتاب کار می‌کنند.
pass sth on منتقل کردن / انتقال دادن Farmers pass their knowledge on to the next generation. کشاورزان دانش خود را به نسل بعد منتقل می‌کنند.