make it big
معروف شدن
By the time he was nineteen, he had made it big in the music business.
در نوزده سالگی، او در تجارت موسیقی معروف شده بود.
make a big thing of
( مسئله ای رو ) بزرگ کردن، گنده کردن
Don’t make such a big thing out of it. It’s only a few days late
چنین چیز بزرگی از آن درست نکنید. فقط چند روز تاخیر داره
big deal
مساله مهم
I felt the pressure on me, winning was such a big deal for the whole family.
فشار را روی خودم احساس کردم، برنده شدن برای کل خانواده بسیار مهم بود.
larger than life
فوق العاده
He was a larger-than-life figure but long past the peak of his influence
او شخصیتی فوق العاده، اما مدتها از اوج نفوذ خود گذشته بود
looms large
با هیبت ظاهر شدن بزرگ به نظر رسیدن
Rising tuition costs loom large in the minds of many parents.
افزایش هزینه های شهریه در ذهن بسیاری از والدین بزرگ است.
budge an inch
کوتاه آمدن
I begged him to reconsider, but he wouldn’t give/budge an inch.
از او التماس کردم که تجدید نظر کند، اما او کوتاه نمی آید
miles away
خیلی دور
Her mother was pacing up and down and seemed miles away
مادرش بالا و پایین میرفت و کیلومترها دورتر به نظر میرسید
see/spot a miles off
بسیار واضح
You can tell a mile off that he likes you.
بسیار واضح است که او شما را دوست دارد.
a far cry from
خیلی دور از – بسیار متفاوت با
The movie is a far cry from the book
فیلم بسیار متفاوت تر از کتاب میباشد
in small doses
برای زمان کوتاه
I can only stand opera in small doses.
من فقط می توانم اپرا را برای مدتی کوتاه تحمل کنم.
a small fortune
پول خیلی زیاد
They spent a small fortune on redecorating their house
آن ها پول زیادی هزینه کردند برای دکوراسیون خانه
all shapes and size
همه جور
This year’s Halloween decorations came in all shapes and sizes
تزیینات هالووین امسال در اشکال و اندازه های مختلف عرضه شد
an unknown quantity
ناشناخته
It is still a bit of an unknown quantity.
هنوز مقدار کمی ناشناخته است.