Burst out laughing از خنده منفجر شدن
: When the comedian told his joke, everyone burst out laughing.
: وقتی کمدین جوک خود را گفت، همه از خنده منفجر شدند.
Cheer تشویق کردن
: The crowd began to cheer as the team scored the winning goal.
: جمعیت به محض اینکه تیم گل برتری زد، شروع به تشویق کرد.
Deaf ناشنوا
: After the loud concert, I felt somewhat deaf for a while.
: بعد از کنسرت بلند، برای مدتی احساس ناشنوا بودن کردم.
Background noise صدا زمینه
The background noise in the café made it hard to concentrate on my book.
صداهای زمینه در کافه باعث شد تمرکز روی کتابم سخت شود.
Irritating آزار دهنده
The sound of the dripping faucet was incredibly irritating.
صدای چکه کردن شیر آب بسیار آزاردهنده بود.
In tears اشک ریختن گریه کردن
After watching the sad movie, she was in tears.
بعد از تماشای فیلم غمگین، او گریه کرد
Catch a cold سرما خوردن
If you go outside without a jacket, you might catch a cold.
اگر بدون کاپشن به بیرون بروی، ممکن است سرما بخوری.
Whisper زمزمه کردن
: She had to whisper her secret so no one would overhear.
: او مجبور شد راز خود را به آرامی بگوید تا هیچکس نشنود.
Overhear اتفاقی شنیدن
: I didn’t mean to overhear their conversation, but it was difficult to avoid.
: من قصد نداشتم که صحبت آنها را شنود کنم، اما اجتناب از آن دشوار بود.
Sigh آه کشیدن
: He sighed of relief when he finished the exam.
: او وقتی که امتحان را تمام کرد، یک آه کشید
Snore خر و پف یا خروپف کردن
: I could hear my dad snore from the other room.
: من میتوانستم صدای خر و پف پدرم را از اتاق دیگر بشنوم.
Horn بوق
: The car’s horn honked loudly as it drove past.
: بوق ماشین با صدای بلندی در حین عبور به صدا درآمد.
Bark پارس کردن
: The dog began to bark loudly when the mailman arrived.
: وقتی نامهرسان رسید، سگ شروع به پارس میکرد.
Crash صدای تصادف یا شکستگی
: We heard a crash when the plate fell off the table.
: وقتی بشقاب از روی میز افتاد، صدای شکستگی را شنیدیم.
Yell فریاد زدن
: Please don’t yell; it’s too early in the morning!
: لطفاً بدون داد و فریاد صحبت کن؛ خیلی زود است!
Slam بستن یا کوبیدن با صدا بلند
: He let out his frustration with a loud slam of the door.
: او ناامیدی خود را با یک بستن بلند درب ابراز کرد.
Crack شکاف ایجاد شدن / ترک خوردن
: I heard a crack in the ice as I walked on the frozen lake.
: هنگامی که روی دریاچه یخزده راه میرفتم، صدای شکاف خوردن یخ را شنیدم.
Footstepsقدمها
: I could hear footsteps approaching from behind me.
: میتوانستم صدای قدمها را از پشت سرم بشنوم.
Silence سکوت
: There was an eerie silence in the abandoned house.
: در خانه متروکه یک سکوت ترسناک وجود داشت.
Scream جیغ
: She let out a scream when she saw the spider on the wall.
: او وقتی که عنکبوت را روی دیوار دید، یک جیغ کشید.
Breathe a sigh of relief نفس راحت کشیدن
: After hearing the good news, I could breathe a sigh of relief.
: بعد از شنیدن خبر خوب، توانستم یک نفس راحت بکشم
کاری از پریان علی عسگری
آکادمی زبان انگلیسی محمدرضا توسلی