take& pay collocations

 

 

take a holiday

به تعطیلات رفتن

.We’re so glad we decided to take a holiday here

ما خیلی خوشحالیم که تصمیم گرفتیم تعطیلات را در اینجا بگذرانیم. دیروز سفری داشتیم

 


took a trip

سفر کردن

Yesterday we took a trip to the mountains

دیروز سفری به کوه داشتیم


/take a train/taxi/bus

قطارتاکسی و  اتوبوس گرفتن

Let’s take a taxi to the office it’s raining

بیا با تاکسی برویم اداره دارد باران می بارد


take a risk

ریسک کردن

if you don’t take risks I guarantee you will never be successful in your life.

.اگر ریسک نکنید، تضمین می کنم که هرگز در زندگی خود موفق نخواهید شد


take an interest in someone

علاقه داشتن به کسی

Some kids took an interest in us and showed us some great places.

.برخی از بچه ها به ما علاقه مند شدند و مکان های عالی را به ما نشان دادند


take photo

عکس گرفتن

I took different photos of Italy’s places of interests.

من عکس های مختلفی از مکان های دیدنی ایتالیا گرفتم.


take action

اقدام کردن

The committee is ready to take action

کمیته آماده انجام اقدام است


Take a chance

شانس را امتحان کردن

Take a chance and follow your nose – you may be right!

از فرصت استفاده کنید وشهود خود را دنبال کنید – ممکن است حق با شما باشد!


take a dislike

دوست نداشتن یا علاقه نشان ندادن

He may suddenly take a dislike to foods that he’s previously enjoyed.

او ممکن است ناگهان نسبت به غذاهایی که قبلاً از آنها لذت می برد، بیزار شود.


Take advantage of someone or something

از چیزی یا کسی بهره بردن

We took advantage of the warm weather and did outdoor activities.

ما از هوای گرم استفاده کردیم و فعالیت‌هایی در فضای باز انجام دادیم.


pay attention

توجه کردن

You must pay attention to the teacher

شما باید به معلم توجه کنید


pay a compliment

تعریف کردن

I was trying to pay her a compliment but she misunderstood.

سعی کردم از او تعریف کنم اما او اشتباه متوجه شد.


pay your (last) respects

ادای(آخرین) احترام  خود را

At a funeral people pay their last respects to the person who has died.

در مراسم تشییع جنازه مردم آخرین ادای احترام خود را به فردی که درگذشته است می پردازند.


pay tribute [formal]

ادای احترام

When Jack retired, his boss made a speech paying tribute to all he had
done for the company.

هنگامی که جک بازنشسته شد، رئیسش سخنرانی کرد و از تمام داشته های او ادای احترام کرد
برای شرکت انجام شده است.

کاری از : پریان علی عسگری

آکادمی زبان انگلیسی محمدرضا توسلی