در اینجا به انواع معاتی take میپزدازیم
take
برداشتن بی اجازه
someone has taken my coat
یکی کتم را بی اجازه برداشته است
take
برای خوردن یا نوشیدن دارو
she has to take 2 tablets every day
او باید هر روز 2 قرص بخورد
take
قبول کردن
I took his advice and bought a larger tent
من به توصیه او عمل کردم و یک چادر بزرگتر خریدم
take
طول کشیدن
It takes me an hour to go to work
یک ساعت طول می کشد تا سر کار بروم
take
سوار شدن
my brother takes the train to work
برادرم با قطار به سر کار می رود
take
گرفتن معمولا با عکس
we took lots of photos on holiday
ما در تعطیلات عکس های زیادی گرفتیم
take
پوشیدن یک سایز
What size do you take ?
چه سایزی میپوشید