dead end job

شغل بدون آینده

Despite having a degree in journalism,  he got stuck in a  dead-end job at an insurance company.

با وجود داشتن مدرک روزنامه نگاری، در یک کار بدون آینده  در یک شرکت بیمه گیر کرد.


run-of-the-mill

بسیار معمولی

He gave a fairly run-of-the-mill speech.
او  یک سخنرانی معمولی اراعه داد

pull out all the stops

به هر دری زدن

They pulled out all the stops for their daughter’s wedding .
آن ها برای عروس دخترشان بسیار تلاش کردند

get the sack

اخراج شدن

He got the sack for stealing. 
 او به خاطر دزدی کردن از کارش اخراج شد.

step into his shoes

جای کسی را گرفتن

Who do you think will step into Sarah’s shoes when she goes?
چه کسی جای سارا را پس از رفتنش میگیرد؟

up and coming

آینده دار

up-and-coming young actresses  are so valuable

بازیگران زن جوان آینده بسیار ارزشمند هستند


headhunted

مخ زدن کسی یا شکار کردن کسی برای کار کردن در جای دیگر

She was headhunted by a rival firm .

او توسط یک شرکت رقیب شکار شد.


climb to the top of the career ladder

پله های ترقی را در کار پیمودن

If someone has a good work ethic, they should climb the career ladder .
اگر فردی اخلاق کاری خوبی دارد، باید از نردبان شغلی بالا برود.

snowed under

یه خروار کار یا . . . روی سرم ریخته

I’m absolutely snowed under with work at the moment.

من در حال حاضر یک خروار کار سرم ریخته


on paper

روی کاغذ (نه در عمل یا واقع)

The design certainly looks good on paper .

طراحی روی کاغذ بی نظیر بود


behind the scenes

پشت پرده

A lot of hard work has been going on behind the scenes .
خیلی از سخت کوشی ها پشت پرده در حال انجام بوده و هست

talk shop

صحبت کردن درباره کار

Even at a party they have to talk shop !

حتی در مهمانی آن ها درباره کار صحبت میکنند

 

کاری از پریان علی عسگری 

آکادمی زبان انگلیسی محمدرضا توسلی