wouldn’t go amiss

اصلا به کار نیومدن

A cup of tea wouldn’t go amiss.

اصلا یک فنجان چای الان به کار نمی آید


duty bound

موظف

He was duty bound to help.

او موظف بود که کمک کند


if push comes to shove

در بدترین حالت

If push comes to shove, we can always sell the car.
در بدترین حالت میتوانیم ماشین خود را بفروشیم

if need be

اگر لازم باشه

We’ll leave without them if need be.

من بدون او این جا را ترک میکنم اگر لازم باشد


to be dying for /to

چیزی را خیلی خواستن

 

I’m dying for a cup of tea.

من واقعا دلم یک فنجان چای میخواهد


do my own thing

کار خود را انجام دادن

 I just want to live my own life and do my own thing.

من دوست دارم زندگی خودم را بکنم و کار خودم را انجام دهم


wouldn’t touch it with a barge pole

اصلا قبول نکردن چیزی

That investment is too risky. I wouldn’t touch it with a bargepole.

آن سرمایه گزاری بسیار ریسکی است من اصلا قبول نمیکنم


take your pick

یکی را انتخاب کردن

The shirts come in five different colors- just take your pick.
این پیراهن پنج رنگ مختلف دارد یکی را انتخاب کن

کاری از پریان علی عسگری 

آکادمی زبان انگلیسی محمدرضا توسلی