to be in line for
در شرف بدست آوردن چیزی
You could also be in line for having all your monthly payments refunded
همچنین میتوانید منتظر بازپرداخت همه پرداختهای ماهانه خود باشید
out of line
مناسب و موجه نبودن چیزی
He has since apologized and says he knows he was out of line.
او از آن زمان عذرخواهی کرده و می گوید که می داند که کارش موجه نبوده
along the lines of
بسیار مشابه بودن
I was thinking of doing a meal along the lines of that dinner I did for Annie and Dave.
داشتم به این فکر می کردم که مثل شامی که برای آنی و دیو گذاشتم، یک وعده غذایی بخورم.
step out of line
از حد خارج شدن
The boss is very tough on anyone who steps out of line.
رئیس با هر کسی که از حد خارج می شود بسیار سختگیر است.
line of work
حرفه
He’s in a dangerous line of work.
او در یک حرفه کار خطرناک است.
to be on the right lines
در مسیر درستی بودن
Do you think we’re on the right lines with this project?
آیا مطمعن هستید که در مسیر درستی در این پروژه قرار داریم
to be on the same lines
در یک جهت بودن و مشابه بودن
The prices of apples and oranges are on the same line.
قیمت سیب و پرتقال در همین حدود است.
draw the lines
تفاوت قاعل شدن
Adolescents often use drugs simply to try to draw a line between their own and their parents’ way of life.
نوجوانان اغلب از مواد مخدر استفاده می کنند تا سعی کنند بین شیوه زندگی خود و والدینشان مرزی قائل شوند.
there is a fine/ thin line between on thing and another
مرز باریک
It’s a fine line between guilt and shame.
این مرز باریکی بین احساس گناه و شرم است.
drop me line
پیغام برای کسی گذاشتن
My phone doesn’t work, so drop me a line.
گوشی من کار نمیکند برای من پیام بگزارید
reading between the lines
با دقت بیشتر برسی کردن
She said she could afford it, but reading between the lines I don’t think she has enough money.
او گفت که می تواند هزینه اش را بپردازد، اما بابا دقت بیشتر برسی کردن فکر نمی کنم پول کافی داشته باشد.
sign on the dotted line
با چیزی قانونا موافقت کردن
if you want to join the gym, all you have to do is sign on the dotted line.
اگر می خواهید به باشگاه بپیوندید، تنها کاری که باید انجام دهید این است که قانونا با آن موافقت کنید
the bottom lines
نکته اصلی
the bottom line is that children must be protected
نکته اصلی این است که کودکان باید محافظت شوند